راه طی نشده توسعه کشاورزی
توسعه در کشور ما، آرزویی به قدمت یک قرن؛آنطور که گاهی غیرممکن به نظر میرسد. اگر توسعه را به معنای فرآیند نوسازی و بازسازی جامعه بر اساس اندیشهها و باورهای نو بدانیم و اگر بازهم توسعه را یک امر زمانبر که ریشه در گذشته ما داشته و بهشدت متأثر تصمیمات فعلی است، بدانیم خواهیم دریافت که راه زیادی را طی نکردهایم.
شهاب فولادی- سهیل فتاحی
کارشناسان ارشد با گرایش اقتصاد انرژی
توسعه در کشور ما ، آرزویی به قدمت یک قرن؛ آنطور که گاهی غیرممکن به نظر میرسد. اگر توسعه را به معنای فرآیند نوسازی و بازسازی جامعه بر اساس اندیشهها و باورهای نو بدانیم و اگر بازهم توسعه را یک امر زمانبر که ریشه در گذشته ما داشته و بهشدت متأثر تصمیمات فعلی است، بدانیم خواهیم دریافت که راه زیادی را طی نکردهایم. در برنامههای توسعه کشور نگاه به توسعه عمدتاً از دیدگاه نو کردن هر آنچه قدیمی است و مدرن کردن هر آنچه که سنتی است، بوده است. ازاینرو گاهی استراتژیهای انتخابی برای طی کردن مسیر نامناسب بوده است. مهمترین نتیجه این نگاه به تقابل صنعت و کشاورزی بهعنوان نمادهای مدرنیته و سنت انجامیده است آنطور که گمان میشد یکی از این دو را باید انتخاب کرد و این در حالی است که در علم اقتصاد امروز این دو بخش مکمل یکدیگر هستند و حتی یکقدم فراتر اینکه ما بهراحتی از عباراتی مانند صنعتی کردن کشاورزی نیز استفاده میکنیم.
برای کشور ایران با توجه به ویژگیهای خاص تاریخی، جغرافیای و فرهنگی، کشاورزی بهعنوان قلب تپندهی سیستم اقتصادی تلقی میشود، همانطور که برای سایر کشورها در دورههای مختلف نیز بوده است. شواهد تاریخی بسیاری موجود است که در مراحل اولیه توسعه تولید و صادرات بخش کشاورزی افزایش مییابد و این راهی است که بسیاری از کشورها طی کردهاند. اقتصاددان شهیر والت روستو درجایی میگوید "بدون وقوع تحول معنیدار در بخش کشاورزی که منجر به افزایش بهرهوری گردد اساساً توسعه امکانپذیر نخواهد بود" درواقع از نظر او بهبود وضعیت در بخش کشاورزی است که میتواند منجر به فرآیند صنعتی شدن شود.
کشاورزی تکیه گاه اصلی اقتصاد ایران بوده و چهارچوب اصلی نظام تولید را تشکیل میدهد بطوریکه از ابتدا تاکنون سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی هیچگاه کمتر از بیست درصد نبوده و این در حالی است که سرمایهگذاری دولت در این بخش همواره کمتر از ده درصد بوده است.
شناسایی بخشهای کلیدی و استراتژیک یک اقتصاد برای نظام تصمیمگیری بسیار حیاتی و بهمنزلهی نقشه راه توسعه تلقی میشود که میتواند بحرانهای اقتصادی را با تخصیص منابع به سمت بخشهای پیشرو حلوفصل کند. برای تشریح این موضوع به مسئله فقر و بیکاری اشاره کوتاهی میکنیم. بدون شک بیکاری و فقر از اصلیترین دغدغههای اقتصاددانها از زمان آدام اسمیت تاکنون بوده است. اقتصاد ایران نیز علیرغم کاهش تورم طی سالهای گذشته با یکی از پر چالش تریم دورانهای تاریخی خود از نظر رکود عمیق اقتصادی و بیکاری و پیدایش فقر روبهرو است. عقیدهی بسیار از اقتصاددانها این است راهحل تمام این بحرانها را میتوان در تقویت بخش کشاورزی جستوجو کرد بهطوریکه تئودور شولتز برندهی نوبل اقتصاد 1979 در اهمیت این موضوع میگوید "بسیاری از مردم جهان فقیر هستند و اکثر مردم جهان از طریق کشاورزی امرار معاش میکنند، درنتیجه آشنایی با اقتصاد کشاورزی ما را به بخش مهم دیگری از اقتصاد فقر آشنا میکند ".
بر اساس مطالعاتی که طی پنجاه سال گذشته بر روی بیکاری در کشورهای مختلف صورت گرفته است مشخصشده که هرگاه کشوری با بحران اشتغال روبهرو میشود بزرگترین اشتباه ممکن این است که توجه نظام تصمیمگیری در ارتباط با تخصیص منابع برای خروج از بحران بیکاری به سمت جامعه شهری معطوف شود که نتیجهی این اشتباه مهلک افزایش انگیزهی مهاجرت از روستا به شهر و درنتیجه کاهش تولیدات کشاورزی و افزایش فقر و بروز پدیدهی حاشیهنشینی خواهد بود.
بنابراین مشخص شد که شناسایی بخشهای استراتژیک اقتصاد تا چه حد مهم و حیاتی است یعنی بخشهایی که میتوانند در فرآیند توسعه کشور نقش رهبری و پیشرو را ایفا کنند و سایر بخشها را تحت تأثیر قرار دهند. به بیانی دیگر بخشهایی که بالاترین پیوندهای پسین و پیشین را داشته باشند، بخشهای کلیدی تلقی میشوند به این معنی که با ایجاد ارتباطات و فعالیتها در قبل و بعد از خود موجب تسری آثار رشد و توسعه به سایر بخشهای اقتصادی میشوند.
ناگفته روشن است که بخش کشاورزی برای کشور ما یکی از کلیدیترین بخشها است بااینحال بر اساس جدول داده ستانده سال 1390 هم که توسط مرکز پژوهشهای مجلس به هنگام شده درنتیجه محاسبهی پیوندهای پسین و پیشین بخشهای مختلف اقتصادی روشن میشود که بخش کشاورزی نهتنها دارای بالاترین پیوندهای پسین و پیشین بوده و میتواند بهعنوان بخش پیشرو در تخصیص منابع موردتوجه تصمیم گیران سیاسی قرار بگیرد بلکه این بخش بیشترین توان اشتغالزایی در بین بخشهای اقتصادی کشور را نیز دارا است؛ بنابراین در مسئلهی حل بحران بیکاری نیز بدون شک یکی از اصلیترین راهحلها توجه به بخش کشاورزی است. و کلام آخر؛ میتوان بیان کرد که به نظر میرسد اگر بخش کشاورزی در نظام تصمیمگیری اقتصادی کشور نادیده گرفته شود انبوهی از مشکلات و مسائل درراه دستیابی به آرزوی دیرینهی کشور یعنی توسعه به وجود خواهد آمد.
دیدگاه تان را بنویسید