ممنوعههای آزاد؛ آزادهای ممنوعه
هومن جعفری - روزنامه نگار
نوشتن، این روزها آسانترین کار دنیاست. سوژهها با پای خودشان سراغت میآیند؛ دامنت را میکشند و از تو میخواهند در موردشان بنویسی! کار برای نویسندگان آسان شده. هر چه بخواهی برای نوشتن هست. هر چه دلت بخواهد. هر چه اراده کنی. نگران سوژههای ممنوعه هم نباش. فضای مجازی طوری قبح سوژههای ممنوعه را ریخته و شکسته که با هر کنایهای که بخواهی میتوانی بنویسی. کرشمه قلم را که بلد باشی دیگر هیچ سوژهای برای نوشتن ممنوع نیست. در روزگار گرانی کالاها و فضای سیاسی این روزها و داستان فرقه زنبیلیه ، دیگر چه مانده برای ننوشتن؟
از چه دوست داری بنویسم رفیق؟ مهندسی انتخابات فدراسیونهای ورزشی؟ آش بسیار شور و بی نمکی است که هر کس قاشقی به آن بزند، مزه نکرده میاندازد بیرون! چه باید بگوییم در باب انتخاب فدراسیون کشتی و ناکامی مطلق وزارت ورزش در تعویض خادم و در عین حال، چه باید گفت در باب انتخابات فدراسیونهای دیگر؟ صدای محمد دادکان هم در آمده که این بساط را قطع کنید.
این وضع ماست برادر! انتخابات مهندسی شده و روسای هیات که گوش به فرمان مقام بالادستاند و رییس فدراسیون تکواندو که دوباره انتخاب میشود و نامزدهایی که حتی برای رأی دادن به خودشان هم وارد گود نمیشوند. تخته وایت بردهایی که محرم رأیها نیستند و اصفهانیهایی که خود بیرون آمدن یک «دادای اصفهانی دیگر» از صندوق را جشن میگیرند. ما در چنین اوضاع پیچیدهای گرفتار شدهایم. ما همان قوم دست تطاول به خود گشودهایم و همان طایفه گرفتار در تلههای خودکار گذاشته.
به ورزش ایران نگاهی نو باید کرد. به ورزش ایران نگاهی از سر تحقیر باید انداخت از دست آدمهایی که دور خود جمع کرده. مسابقه گذاشتهایم برای برگزیدن آدمهای ناکارآمد و نالایق و در این مسابقه، با خود رقابت داریم. هر روز با خود رقابت داریم در حذف کردن کاربلدان و جایگزین کردن سیاسیهای ورشکسته به تقصیر و راهدادنشان به حیاط خلوت ورزش و در این میان، هر روز یک ورزشی کاربلد دیگر کنار زده و یک متملق دیگر وارد گود میشود. نمایش تمام عیار انتخابات فدراسیونهای ورزشی در این ماههای آخر سال، نشانمیدهد که دل بستن و امید داشتن به وزارت ورزش خیال خامی است چه سلطانی فرد هم روی این صندلی، میتواند علیآبادی یا مهرعلیزاده دیگری باشد با همان میزان تمامیت خواهی و منتقدگریزی و رفیقنوازی! دوره به دوره ، سال به سال ، وزیر به وزیر، رییس فدراسیون به رییس فدراسیون، انتخابات به انتخابات ، بیشتر حسرت سالهای قبل و انتخابهای قبل را میخوریم. روسای تحمیلی و ناآشنا یا روسای ماندگار و جدا نشدنی، پدر ورزش ایران را درآوردهاند و برای کسی هم مهم نیست. شفیع همچنان رییس هاکی است. نه قانون منع بازنشستگی و نه سن و سالش سبب جدایی او از ورزش و فدراسیون نخواهد شد. کسی چه میداند. شاید فدراسیون هاکی را هم مثل برنامهاش موروثی کرد و فرزندش را به فدراسیون هاکی برد. چه بگوییم.
همه آشفتگیهای ورزش ایران را در انتخابات فدراسیونها باید دید. بانامزدهای دقیقه نودی که کنار میکشند و قهر میکنند و با رأیهای چهل هیچ چهل یکی که از صندوقها در میآید و با اصفهانیهایی که بیرون آمدن همشهری خودشان از صندوقها را جشن میگیرند و با باشگاه نفت تهران حتی. با تیمی که علی دایی به مدد بازیکنان و بدون هیچ حمایتی از سوی مالکان باشگاه سهمیه آسیاییاش را گرفت و رفت و انتخابهای هیچ و پوچ اوضاعش را بدترهم کرد. دستکم مدیریت قبلی، تا این اندازه استخوان داخل گلو نبود./
از چه دوست داری بنویسم رفیق؟ مهندسی انتخابات فدراسیونهای ورزشی؟ آش بسیار شور و بی نمکی است که هر کس قاشقی به آن بزند، مزه نکرده میاندازد بیرون! چه باید بگوییم در باب انتخاب فدراسیون کشتی و ناکامی مطلق وزارت ورزش در تعویض خادم و در عین حال، چه باید گفت در باب انتخابات فدراسیونهای دیگر؟ صدای محمد دادکان هم در آمده که این بساط را قطع کنید.
این وضع ماست برادر! انتخابات مهندسی شده و روسای هیات که گوش به فرمان مقام بالادستاند و رییس فدراسیون تکواندو که دوباره انتخاب میشود و نامزدهایی که حتی برای رأی دادن به خودشان هم وارد گود نمیشوند. تخته وایت بردهایی که محرم رأیها نیستند و اصفهانیهایی که خود بیرون آمدن یک «دادای اصفهانی دیگر» از صندوق را جشن میگیرند. ما در چنین اوضاع پیچیدهای گرفتار شدهایم. ما همان قوم دست تطاول به خود گشودهایم و همان طایفه گرفتار در تلههای خودکار گذاشته.
به ورزش ایران نگاهی نو باید کرد. به ورزش ایران نگاهی از سر تحقیر باید انداخت از دست آدمهایی که دور خود جمع کرده. مسابقه گذاشتهایم برای برگزیدن آدمهای ناکارآمد و نالایق و در این مسابقه، با خود رقابت داریم. هر روز با خود رقابت داریم در حذف کردن کاربلدان و جایگزین کردن سیاسیهای ورشکسته به تقصیر و راهدادنشان به حیاط خلوت ورزش و در این میان، هر روز یک ورزشی کاربلد دیگر کنار زده و یک متملق دیگر وارد گود میشود. نمایش تمام عیار انتخابات فدراسیونهای ورزشی در این ماههای آخر سال، نشانمیدهد که دل بستن و امید داشتن به وزارت ورزش خیال خامی است چه سلطانی فرد هم روی این صندلی، میتواند علیآبادی یا مهرعلیزاده دیگری باشد با همان میزان تمامیت خواهی و منتقدگریزی و رفیقنوازی! دوره به دوره ، سال به سال ، وزیر به وزیر، رییس فدراسیون به رییس فدراسیون، انتخابات به انتخابات ، بیشتر حسرت سالهای قبل و انتخابهای قبل را میخوریم. روسای تحمیلی و ناآشنا یا روسای ماندگار و جدا نشدنی، پدر ورزش ایران را درآوردهاند و برای کسی هم مهم نیست. شفیع همچنان رییس هاکی است. نه قانون منع بازنشستگی و نه سن و سالش سبب جدایی او از ورزش و فدراسیون نخواهد شد. کسی چه میداند. شاید فدراسیون هاکی را هم مثل برنامهاش موروثی کرد و فرزندش را به فدراسیون هاکی برد. چه بگوییم.
همه آشفتگیهای ورزش ایران را در انتخابات فدراسیونها باید دید. بانامزدهای دقیقه نودی که کنار میکشند و قهر میکنند و با رأیهای چهل هیچ چهل یکی که از صندوقها در میآید و با اصفهانیهایی که بیرون آمدن همشهری خودشان از صندوقها را جشن میگیرند و با باشگاه نفت تهران حتی. با تیمی که علی دایی به مدد بازیکنان و بدون هیچ حمایتی از سوی مالکان باشگاه سهمیه آسیاییاش را گرفت و رفت و انتخابهای هیچ و پوچ اوضاعش را بدترهم کرد. دستکم مدیریت قبلی، تا این اندازه استخوان داخل گلو نبود./
منبع: صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید